تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

ای باران....ای باران

ای باران....
ای باران....
از غصه ام آگاهی؟
بزن به خاکت کاز اشکم نپرسد
چراتنهایی؟
بگو به خاک همنشین ماهی
می باری بر مزارش
خوش به حالت که بارانی
از قطره ات چون شکفد به خاکش سبزه همی
بوی ماهم کشاند به خاکش ابر بارانی
تا ماه شب افروزم در این پرده نهان است
باران دیده ام،همدم شبم،یار آنچنان است
جان می لرزد که ای وای اگر دلم برنگردد
جانم به زیر خاک و دلم در این غربت شبان است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد