ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چقـــدر کم توقع شده ام ….
نه آغوشت را می خواهـــم ،
نه یک بوســـه
نه حتـــی بودنت را …
همیـــن که بیایــی و از کنـــارم رد شوی کافی است…
مرا به آرامش می رسانــد حتــی
اصطکــاک سایه هایمـــان …
ای عشق!
مرا به کسی جز خود نسپار.
من خسته تر از آنم که رنج های دوری را، تاب بیاورم.
ای یار من!
مرا ببر به آنجا که دوستانت نشسته اند و تو را می خوانند و تو را می خواهند و تمام شکوه بزرگیت را به نظاره نشسته اند و من در انتظار این سرزمین رویایی چه ها که نکشیده ام؟
ای طلوع ماندنی!
ای ترنم همیشگی!
ای زلال دوست داشتنی!
ای طراوت بهار!
ای بهار جاودان!
برای من لبخندی و نگاهی کافی است تا بدانم از دوستان تو ام...
تمام لحظه ها را درنوردیده ام تا به انتهایی برسم که تو نشسته ای
تو همین جا بودی:
انتهایی که به دنبالش می گشتم.
همیشه پاییز است
چه پاییز باشد
چه نباشد
بیتو
بید
همیشه مجنون است
چه پاییز باشد
چه نباشد
بیتو
آتش
شعلهور خاموش است
در کنج تمنای بیمثال
چه پاییز باشد
چه نباشد
که تو پاییز بیمثال منی
در آینهی بیتصویر جدایی