تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

گریه یار

صدای گریه یار طنین جانم را  لرزاند 

باز هم می گویم :
خاک تپید
هوا موجی زد
علفها ریزش رویا را در چشمانم شنیدند
میان دو دست تمنایم روییدی
در من تراویدی.
اهنگ تاریک اندامت را شنیدم
نه صدایم
نه روشنی
طنین تنهایی تو هستم

طنین تاریکی تو

نظرات 2 + ارسال نظر
صدف یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 13:55

❀◕ واژه ـہـــا !

قـــَـــد نــِمے دهــنــــد

ارتـفــاعِ دلتنگـــے ام را ...!

مــــَــטּ فقـــَـط (!)

ســـایــہ ےِ نـــَـبودن تـــــ♥ــــو را

بـــر ســـرِ شــعـر مستــَـدام مے کنـــم ◕❀

صدف یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 14:00

صدای گریه یار طنین جانم را لرزاند

واقعا؟؟؟؟

هنوز در باور دور دورم هم نمیگنجد آن کلام های گفته شده و آن گریه هایی که بخدا همه از سوءتفاهم بوجود آمده بودند.
شاید هم ضعیف بودم در رفتارم که از عمق واقعیت وجودم دور مانده بودی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد