تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

لحظه هایِ تنهایی

سکوت می کنم ، پا به پایِ صبوریت
حالا ، جانِ تو و جانِ این همه صبوریت 

چشم بر هم بگذار
به حرمتِ همین لحظه هایِ تنهایی
قول می دهم وقتی بیدار شدی
بویِ بابونه و باران چنان مستت کند
که تمامِ غمهایِ دنیا
از دلِ کوچکت کوچ کنند به دشتِ نا کجا
بعد تو می مانی و جعبۀ مداد رنگی هایت
شوقِ کودکی ، تاب بازی ، قهقهه از تهِ دل
پرواز رویِ بالِ پروانه
حالا دمی ، فقط دمی
چشم بر هم بگذار
سپیده سر می زند بانو

نظرات 1 + ارسال نظر
صدف شنبه 22 مهر 1391 ساعت 15:11

خیلی زیباست.

زیبایی زیبایی می آورد٪

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد