ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
کنار تو تنهاتر شده ام
از تو تا اوج تو ، زندگی من گسترده است
از من تا من ، تو گسترده ای
با تو برخوردم ، به راز پرستش پیوستم
از تو به راه افتادم ، به جلوه ی رنج رسیدم
و با این همه ای شفاف
و با این همه ای شگرف
مرا راهی از تو به در نیست
زمین باران را صدا می زند
من تو را
سهراب سپهری
در هر پله ای که بایستیم...
خدا یک پله بالاتر از ما می ایستد.
نه برای اینکه بگوید که :
" من خدا هستم "
برای اینکه دستت را بگیرد.
همرنگ گونه های تو مهتابم آرزوست
چون باده ی لب تو می نابم آرزوست
ای پرده پرده ی چشم توام باغ های سبز
در زیر سایه ی مژه ات خوابم آرزوست
دور از نگاه گرم تو ، بی تاب گشته ام
بر من نگاه کن ، که شب و تابم آرزوست
تا گردن سپید تو گرداب رازهاست
سر گشتگی به سینه ی گردابم آرزوست
تا وارهم ز وحشت شب های انتظار
چون خنده ی تو مهر جهانتابم آرزوست
فریدون مشیری
اگر در مقابل هرآنچه که در اختیار ما نبوده و رخ داده علامت سوال بگذاریم در حقیقت
خیرخواهی خداوند را مورد سوال قرار داده ایم