تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

جماعت هزار رنگ است

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن  

وقتی جماعت خودش هزار رنگ است

زیباست

؛از خدا فقط باید زیبایی دید؛

واقعا نجیبه

تولدت مبارک

: تولدت مبارک عزیزم  :   

 

 

مسافر

ای مسافر ! ای جدا ناشدنی ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر !

تا به کام دل ببینمت .

بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم .

آه ! که نمیدانی ... سفرت روح مرا به دو نیم می کند ...

و شگفتا که زیستن با نیمی از روح تن را می فرساید ...

بگذار بدرقه کنم واپسین لبخندت را و آخرین نگاه فریبنده ات را .

مسافر من ! آنگاه که می روی کمی هم واپس نگر باش .

با من سخنی بگو . مگذار یکباره از پا در افتم ... فراق صاعقه وار را بر نمی تابم ...

جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز... آرام تر بگذر ...

وداع طوفان می آفریند... اگر فریاد رعد را در طوفان وداع نمی شنوی ؟!

باران هنگام طوفان را که می بینی ! آری باران اشک بی طاقتم را که می نگری ...

من چه کنم ؟ تو پرواز کردی و من پایم به زمین بسته است ...

ای مسافر ، ای برادر!