تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تموم به تو رسیدم

بعضی وقتها به یه نقطه ای میرسی که نمیتونی بری سر خط همونجا تموم میشی . تموم به تو رسیدم

معشوق من ...

نمیخواهی معشوق مرا بشناسی؟ 

معشوق من ... 

آن ستاره که هر شب دیوانه تر از پیشم میکند. 

واین دیوانگی من بخاطر وجود اوست 

ستاره ای که با هر نگاهش با من عشق بازی میکند. 

و به من جرأت عشق ورزیدن را میدهد. 

خوب گوش کن ..! 

معشوق من( آن ستاره زیبا و نازنین ) یک شب از آسمان دلم رد شد ! 

نفهمیدم چه شد ... 

ولی مهرش به دلم نشست .... 

وتا وقتی او هست به راهم ادامه خواهم داد....

حاضرم همه دنیام رو بدم...

گاهی باید دست هاش رو بگیری توی دستت...


فقط یه جمله بهش بگی :


من واسه یه لحظه بیشتر با تو بودن حاضرم همه دنیام رو بدم...

مستعمره ی توست

آهسته فتح کرده ای با چشمهایت


هرچه داشته ام را


حالا تمام جهان من مستعمره ی توست...