تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

نازار دلی

نازار دلی را که تو جانش باشی

معشوقه پیدا و نهانش باشی

زآن میترسم که از دل آزردن تو

دل خون شود و تو در میانش باشی

دل تنهای

گستــــره ای از آرامــــشی  

                                        برای دل تنهای من ...

پاسخ شنیدم

راز دل گفتم و پاسخ شنیدم  

پس به حرمتش باید تا آخرین نفس پایدار باشم