تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

یادگارت رهای عزیز...

دل به دریا زدن می خواهد در نگاه تو تماشا کردن   

کامبیز جان

 ای کاش به دریای غم رفتنت غرق نمی شدم 

 در حزن عزا و ماتمت غرق نمی شدم

تمام وجودم بقربون نگاه هات   

اگر عمرم تمام قد هم بهاری باشد...

 غم مرگ تو که رسید و قدت را چون کمانی دو تا کرد...

بی نگاه تـــــو...تمام عمر نمی توان بهاری داشت،

نگاهت تو را که از ما گرفت خدا پاییز عمرمان را رساند زود هنگام ...

برگ های دلـــــ اندک اندک فرو میریزد و در میان شاخسار خشک تنهایی ها...

آخرین برگ روی شاخه امیدمان را خدا  زود خشکانید ...

گذشت ...

بماند میان ما و تــــــــــو  یادگارت رهای عزیز...

 

غم نادیدن تو بار گران است هنوز 

 برادر عزیزم 

 

تبسم

تبسم های بهارم خیلی خیلی قشنگ و امیدوارانه اند برای دل تنهام

باران

زیبایی این بارش باران تقدیم چشمای نازت بهارم