تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

من بی اختیار عاشقت شدم....


چه بگویم ، چه بگویم از شرح عاشقی هایم

تو چه دانی که در این قلب بی قرارم بی تو چه میگذرد؟!

تو چه دانی که انتظار یعنی چه و باز نیامدنت!

تو بگو با دلم...

 با دلم که هر شب سراغت را می گیرد چه کنم ؟

ببخش این بی قراری های گاه بیگاهم را 

چه کنم دلم تنگ است !

اما با این همه تقصیر تو چیست ؟

من بی اختیار عاشقت شدم....

قلب ناز واحساس پاک


برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست

برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست

برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است

برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز واحساس پاک خود کردی

برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی

برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است

برای تویی که قلبت پاک است

برای تویی که عشقت معنای بودنم است

برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است