تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

قرار دل...

سمن‌بویان، غبارِ غم، چو بنشینند، بنشانند  

پری‌رویان، قرارِ دل، چو… 

 


قرار دلی نیست تا بر غبار غم خستگی هایم فائق آیم...

حالا که چتری گشوده ام به وسعت تنهای هایم

باید بدانم که خیس بارانش نخواهم شد ...

آن هم زیر چتر!!!

پس لاجرم نبودن تو را در خود باید بجویم...

تا دل قرار یابد...

 

آواره شدن

* زندگی نیست

    ممات است

    تو را کم دارد ...