تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

صبور و مهربان

دوستی دارم صبور ومهربان

پیش چشمش کوچک است این آسمان

دوستم با آرزو ها آشناست

خوب می داند  حواس من کجاست

دست خوبش سایبان خستگی

سر پناه فرصت دل بستگی

می شود در پیش او بی رنگ بود

شادمان شد داد زد دلتنگ بود

 می توان آرام راحت حرف زد

مثل باران با صراحت حرف زد

من نمی دانم که تنهایی کجاست  

چون حضورش بی کران بی انتهاست  

بی خیال های وهوی این وآن 

 دوستی دارم صبور ومهربان   

نظرات 1 + ارسال نظر
صدف شنبه 26 فروردین 1391 ساعت 10:55

و عشق می ورزم
تا تو را خاطره کنم
دوره کنم
و مثل آفتاب به دلم کمانه کنم
وعشق می ورزم که تو را
جاودانه کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد