تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

انفجـــــــار درونــــــــم

نه در آغوشـــــــم نه در نفــــــس هایم نه در دلــــــم

که در گلــــــوی منی

بغـــــــض کــــــرده ای

و مــــــرا

هـــــر لحظـــــه

نزدیکـــــــــــ تر می کنـــــــی

به انفجـــــــار درونــــــــم

نظرات 3 + ارسال نظر
صدف دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 15:10

خوش به حال خدا که




“لحظه به لحظه” با توست



و “من” همیشه



درباره ی “تو” با “او” حرف میزنم !

صدف دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 16:25


I don't know why - why - but I love to see you cry
من نمیدانم چرا –نمیدانم چرا-اما عاشق دیدن گریه ی تو هستم

افسانه دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 20:01 http://gtale.blogsky.com/

سلام

کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک کویر می کرد

سلام افسانه جان
بسیار زیبا بتصویر میکشی نوشته هایت رو
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد