تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

از نگاهت

از نگاهت خواندم که چقدر دوستم داری ،

نگاهم کردی و خواندی آنچه چشمانم مرا دیوانه کرده است ، و آخر فهمیدی که


قلبم تو را انتخاب کرده است!


چه انتخاب زیبایی بود ، از همان اول هم دلم به دنبال یکی مثل تو بود ، و اینک


پیدا کرده ام تو را ، تویی که دیگر مثل و مانندی نداری، در قلبت جز من ، جایی

برای کسی نداری!

محبوب من

تنها تو را ستودم 
آن سان ستودمت که بدانند مردمان 
محبوب من به سان خدایان 
ستودنی‌ست 

من پاکباز عاشقم 
از عاشقان تو 
با مرگ آزمای 
با مرگ … 
اگر که شیوه تو 
آزمودنی‌ست
   

حمید مصدق

در پی تو می‌دوم

من همان شبان عاشقم 
سینه چاک و ساکت و غریب 
بی‌تکلف و رها 
در خراب دشتهای دور 

در پی تو می‌دوم 
ساده و صبور 
یک سبد ستاره چیده‌ام برای تو 
یک سبد ستاره 
کوزه ای پرآب 
دسته‌ای
گل از نگاه آفتاب 

یک عبا برای شانه‌های مهربان تو 
در شبان سرد 
چاروقی برای گامهای پرتوان تو 
در هجوم درد

من همان بلال الکنم 
در تلفط تو ناتوان 
آه از عتاب!
 

سلمان هراتی

دختــــرم

بهش میگم  :

                  دختــــرم 

میگه : 

                   بلـــــــه