تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

آن دو چشم ناز و زیبا

کاش می شد لحظه ای با یار خود تنها شوم
بی غم و اندوه از تنهائی ی فردا شوم
سر به روی شانه های مهربان او نهم
غرق خوبی های بی پایان آن زیبا شوم
آن دو چشم ناز و زیبا را ببوسم چون دو دست
همنشین خسته ی آن ماه بی همتا شوم
دل بشویم با نگاه ناز او از درد و غم
می بنوشم از لبانش،فارغ از غم ها شوم
از محبت های پاک و ساده ی آن نازنین
همچو گل های قشنگ اطلسی زیبا شوم
مهربانی و قشنگی،پاکی و آزادگی
این صفات خوب را من جملگی دارا شوم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد