تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

بانوے آرامــش


هر چــﮧ میخواهیـد بگوییــد

از این پس برای خودم میـخوامش این

بانوے آرامــش

دخــترے از تبــار دیارم

از جنــس زلال عشق

خنداندن گلی


آرزویت را برآورده میکند آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند.

تنهام تیام


     تنهام تیام 

محتاج تو...


در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست؟

مثل پیدا شدن یک لبخند

مثل بوی نم بعد از باران ،

در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست؟

من به آن محتاجم !

بن بست


هیچ گاه به کوچه بن بست ناسزا نگو...


رنج بن بست بودن برایش کافیست....!