تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

تنــهام تیــام

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

ی غریبه


باتو هستم ای غریبه،

آشنایم میشوی؟

از جان عزیزتر و نیمه ی جانم میشوی

فریدون مشیری

ماهی همیشه تشنه ام

در زلال لطف بیکران تو

می برد مرا به هر کجا که میل اوست

موج دیدگان مهربان تو

 

ای همیشه خوب

ای همیشه اشنا

هر طرف که میکنم نگاه

عطر و خنده و ترانه میکند شنا

در میان بازوان تو

 

ماهی همیشه تشنه ام

ای زلال تابناک

یک نفس اگر مرا رها کنی

ماهی تو جان سپرده روی خاک

 

فریدون مشیری

پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست


پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست

حرفی بزن که موج صدایت شنیدنی ست

شعر زلال جوشش احساس های من

 از موج دلنشین کلام تو چیدنی ست

 یک قطره عشق کنج دلم را گرفته است

این قطره هم به شوق نگاهت چکیدنی ست

 خم شد- شکست پشت دل نازکم  ولی

 بار غمت ، عزیز تر از جان، کشیدنی ست

 من در فضای خلوت تو خیمه می زنم

 طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست

 تا اوج ، راهی ام  به تماشای من بیا

با بالهای عشق تو پرواز دیدنی ست

زندگی زیباست ...


زندگی زیباست ...
به سادگی و لطافت شبنمی نشسته بر برگی سبز ...
و با اندکی زبری به زبری حاشیه های برگ گل رُز ...

عجب صبری خدا دارد !

 عجب صبری خدا دارد !

 اگر من جای او بودم

که میدیدم یکی عریان و لرزان، دیگری پوشیده از صد جامه رنگین

زمین و آسمان را

واژگون ، مستانه میکردم